دوستان اين ايدي لاينمه هر كي دوست داشت ادد كنه
fatemeh_051
[ بازدید : 461 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
دوستان اين ايدي لاينمه هر كي دوست داشت ادد كنه
fatemeh_051
من دلم قرصه!
کسی غیر از تو با من نیست
خیالت از زمین راحت، که حتی روز روشن نیست
کسی اینجا نمی بینه، که دنیا زیر چشماته
یه عمره یادمون رفته، زمین دار مکافاته
فراموشم شده گاهی، که این پایین چه ها کردم
که روزی باید از اینجا، بازم پیش تو برگردم
خدایا وقت برگشتن، کمی با من مدارا کن
شنیدم گرمه آغوشت،اگه میشه منم جا کن...
باباجونم روزت مبارك
ميــــــــلاد با سعادتــــــــ مولاي متقيــــــــان علـــــــــي عليه السلام مباركـــــ
کی گفته مردا به هیچ دردی نمی خورن؟! . . . . . . . . . . . . بالاخره به یک درد خوردن.... ايناهاااش... شنبه تعطیله روزتون مبارک پیشاپیش
البته بخاطر ميلاد امام علي عليه السلام تعطيله هاااا
مادر تنها کسیه که میتونی براش ناز کنی
سرش داد و بیداد راه بندازی، باهاش قهر کنی!
اما با اینکه تو مقصر بودی بازم با یه بشقاب غذا
با لبخند میاد و میگه: با من قهری با غذا که قهر نیستی . . .
نیمی از من مال تو
نیم دیگر هم مال تو
تمام قلب و احساسام وقف تو
به خدا دگر چیزی ندارم
همان هم مال تو
جان ناچیزم فدای موی تو
مادرم
ای عصاره ایمان
ای چکیده ایثار
ای خود عشق
عاشق بودن و عاشق ماندن
را به من هم بیاموز
شاهزده کوچلو چي مي خواي
روي زمين جاي تو نيست
اينجا اميدي به سحر براي فرداي تو نيست
آفتاب غروبي نداريم
روزهاي خوبي نداريم
واسه سفر به ناکجا يه اسب چوبي نداريم
شاهزده کوچلو اون بالا
به غم و آب و نون نبود
خونه بدوشي شب و روز بهانه جنون نبود
يه وقت مثه ماها نشي
خسته ،کلافه ،نيمه جون
تو حسرت يه تيکه ابر
ديدن يه رنگين کمون
اينجا ديگه نشونه اي از گل سرخ و لاله نيست
کنار ماه دوديمون نشونه هاله نيست
شاهزده کوچلو اون بالا
به غم و آب و نون نبود
خونه بدوشي شب و روز بهانه جنون نبود
تو شبا جاي ستاره سکه شماري مي کنيم
با گل هاي پلاستيکي عصرو بهاري مي کنيم
کي گفته اينجا بموني؟
پاشو برو به آسمون
همون جا پيش گل سرخ
تو خونه خودت بمون
شاهزده کوچلو چي مي خواي
روي زمين جاي تو نيست
اينجا اميدي به سحر براي فرداي تو نيست
آفتاب غروبي نداريم
روزهاي خوبي نداريم
واسه سفر به ناکجا يه اسب چوبي نداريم
شاهزده کوچلو اون بالا
به غم و آب و نون نبود
خونه بدوشي شب و روز بهانه جنون نبود
سالها...
پنهانت کرده بودم
در سبزینه آن گیاهی که در
کالی احساسم روئیده بود
احساسم را کشتم
در هیاهوی نوبری بلوغ
و دچارت شدم در ناهوشیاری تنم
خواستنم ریشه در ابدیت داشت
سالها...
من ندانستم تو
عشق از " گلشن امروز " میخواهی
و بودن از " خوشه الان " میچینی...
آن گاه که با توام
چو گلی هستم که گلبرگ های زندگی را شکوفا میکند
آن گاه که با توام
چون امواج دریا هستم
که توفنده و سر کش بر ساحل میکوبند .
آن گاه که با توام
گویی هر آنچه که زیباست ما را در بر گرفته است.
این ها تنها ذره ای ناچیز از احساس والای با تو بودن است .
شاید واژه ی عشق را ساخته اند
تا احساسی چنین عمیق و هزار سو را بیان کند.
اما باز هم این واژه کافی نیست
با این همه چون هنوز بهترین است
بگذار بگویم و باز بگویم که عاشقتم عاشقتم عاشقتم
وقتی می گویم دوستت دارم
شاید تصور کنی تنها چند واژه ی ساده را در کنار هم گذاشته ام
و جمله ای را بیان کرده ام
اما...
این تنها یک جمله نیست !
دنیای لبریز از رویا های سبز و سرخ !
همین جمله کوتاه !
آری همین چند واژه خود کتابیست سر شار از معنا !
دوستت دارم یعنی بی حضور تو زندگی برایم بی معناست
بی تو دنیای من به سردی می گراید و چشمانم بی فروغ میگردد !
دوستت دارم یعنی قلب من منزلگاه توست
و وجودم سرزمینی که تخت پادشاهی را تنها لایق تو می دانم .
دوستت دارم