[ بازدید : 145 ] [ امتیاز : 3 ] [ نظر شما : ]
داشتن تو ، حتی برای لحظه ای ، به تمام عمر بی کسی ام می ارزد . همچون دیوانه ای که
لحظه ای داشتن را در تمام رویاهایش باور می کند...
چه بدبخته قناری که بخونه اما رویاش حس بیرونه
چه بدبخته گلی که مونده تو گلدون ، غمش یک قطره بارونه
چه بدبخته قناری که بخونه اما رویاش حس بیرونه
چقدر سخته که چشمات رنگ غم باشه ولی ظاهر پر از خنده
چقدر سخته که عشقت آسمون باشه ولی آسون بگن چنده
چقدر سخته کلامت ساده پرپر شه ، نتونی ناجیش باشی
چقدر سخته که رفتن راه آخر شه ، نتونی راهیش باشی
چقدر سخته تو خونت عین مهمون شی ، بپوسی ، خسته ، ویرون شی
چقدر سخته دلت پر باشه ، ساکت شی ولی تو سینه داغون شی
چقدر سخته که یک دنیا صدا باشی ولی از صحنه ی خوندن جدا باشی
چقدر سخته که نزدیک خدا باشی ولی غرق ادا باشی
یک شبی مجنون نمازش را شکست
بی وضو در کوچه لیلا نشست
.
.
.
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
.
.
.
سجده ای زد بر لب درگاه او
پر ز لیلا شد دل پر آه او
.
.
.
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای
بر صلیب عشق دارم کرده ای
.
.
.
جام لیلا را به دستم داده ای
وندر این بازی شکستم داده ای
.
.
.
نشتر عشقش به جانم می زنی
دردم از لیلاست آنم می زنی
.
.
.
خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
.
.
.
مرد این بازیچه دیگر نیستم
این تو و لیلای تو … من نیستم
.
.
.
گفت: ای دیوانه لیلایت منم
در رگ پیدا و پنهانت منم
.
.
.
سال ها با جور لیلا ساختی
من کنارت بودم و نشناختی
نــــــــــــه
هوا سرد نیست...
سرمای کلامت، دیوانه ام میکند
بی رحم !
شوق نگاهم را ندیدی؟
تمام من به شوق دیدنت، پر میکشید
ولی …
همان نگاه بی تفاوتتــــــــ
برای زمین گیر شدنم کافی بـــــــــــــود